شاید دوست داریم هر وقت که برای تفریح و یا تجارت با هواپیمایی امارات به دوبی پرواز می کنیم از بالای خلیج فارس عبور کنیم؟ و یا شاید دوست داریم هر زمان در برج های بلند مرتبه دوبی به بیرون نگاه می کنیم خلیج فارس را ببینیم؟ یا شاید دوست داریم هر زمان که تنی به آب می زنیم بگوییم که در خلیج فارس آب تنی کردیم؟ به کدام دلیل؟
از قرار به جمع کردن امضاء باشد اگر ما ? میلیون امضاء جمع کنیم عرب ها می توانند ? میلیون امضاء جمع کنند. اگر قرار به خرج کردن پول باشد اگر ما ? میلیارد خرج کنیم عرب ها ? میلیارد خرج می کنند. من که شخصا همیشه از عنوان "خلیج فارس" استفاده کردم و هیچ وقت از عنوان "خلیج همیشه فارس" استفاده نکرده اند. به این دلیل که برای تمام دنیا و در تمام زمان ها فارس بوده و تاکید به همیشه فارس اصلا معنی ندارد.
امضاء و این کارها برای خلیج فارس کاری پیش نمی برد. بهتر است که وقت و انرژی خود را بیهوده مصرف نکنیم. عرب ها سالیان سال است که دارند پول خرج می کنند در بروشور ها ، کاتالوگ ها برای معرفی کشور خود و از نام خلیج عربی استفاده می کنند. ما هم می بایست برای خود بروشور، کاتالوگ داشته باشیم و در آن مقابل نام خلیج فارس را معرفی کنیم. باید توریست به ایران بیاوریم و خلیج فارس را به آنها نشان دهیم که وقتی به کشور خود می روند بگوییند خلیج فارس سفر کردیم. باید با نام خلیج فارس فیلم بسازیم، باید کارهای هنری کنیم. تا مردم خود نام خلیج فارس را در تمام دنیا استفاده کنند. باید بیشتر تبلیغات کنیم برای نام خلیج فارس.

پی نوشت دردناک :

دیروز که از جلسه امتحان برمیگشتم پشت چراغ قرمز دیدم یک پیرمرد هندی، زیر بغل یک پیرزن هندی را گرفته و به اون کمک میکنه تا راه بره.پیرزنه هم به کمک مرده و عصای درازی که در دست دیگرش بود داشت به سختی راه میرفت.خوشم اومد ازشون.گفتم تو این دوره زمونه ما جوونا که ازدواجها و عشقها عمرشون به 6 ماه نمیرسه اما اینا تا این سن و سال اونم به این شکل همدیگه رو دوست دارند.چراغ سبز شد من هم از تو آینه اونا رو نگاه میکردم و دیدم که پیرمرده یک جمله ای به پیرزنه گفت و زنه هم در یک چشم بهم زدن مثل قهرمانان ووشو چوب رو بلند کرد و چنان ضربه ای به منتها علیه محل تلاقی دو پاو در گرای 15 سانت پائین تر از ناف این پیرمرد بیچاره زد که من احساس کردم چیزی چسبید به گلویم.

پیرمرده در حالی که به زمین افتاده بود و دست راستش روی همون نقطه  منتها علیه محل تلاقی دو پاو در گرای 15 سانت پائین تر از نافش بود، داشت دست دیگه اش رو به سمت زنه بالا و پائین میبرد و معلوم بود داره با ناسزا گفتن دق دلشو سر زنه خالی میکنه که پیرزنه با یک ضربه دیگه مردک بیچاره رو ناک اوت کرد.

هندیها هم که اوستای شلوغ کاری بین دعوا هستند هیچ کدوم جرات جلو رفتن نداشتند.

من در حالی که به راز ماندگاری عشق قدیمیها فکر میکردم به سرعت از محل حادثه دور شدم...